English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6404 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
box connector U رابط جعبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
containers U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
magazines U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest U جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
box pass U جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
liaisons U رابط
liaison U رابط
connective U رابط
connector U رابط
internuncial U رابط
copulative U رابط
go between U رابط
adapter U رابط
link U رابط
interfaces U رابط
point of intersection U رابط
wiring connector U رابط
fitting U رابط
interface U رابط
edge connector U رابط لبه
enlarging adapter U رابط فزاینده
ediswan connector U رابط ادیسوان
trunk line U رابط ترانک
feeder canal U نهر رابط
cylinderical fit U رابط استوانهای
fuse link U رابط فیوز
ground liaison U رابط زمینی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
high line U پل رابط اصلی
centronics interface U رابط موازی
continuity equation U رابط پیوستگی
bent adaptor U رابط خمیده
connections U میلههای رابط
connecting cable U کابل رابط
connecting tube U لوله رابط
bays U پل رابط در پل شناور
baying U پل رابط در پل شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
lamp connector رابط لامپ
connecting rod U میله رابط
connector plug U دوشاخه رابط
bay U پل رابط در پل شناور
connector switch U کلید رابط
journals U شفت رابط
journal U شفت رابط
inductor hose U لوله رابط
interface card U کارت رابط
patch cord U سیم رابط
logical connective U رابط منطقی
lead U رابط برق
leads U رابط برق
logical connector U رابط منطقی
push rod U میله رابط
parallel interface U رابط موازی
push rod U میل رابط
reducer U لوله رابط
reducing adaptor U رابط کاهنده
standard interface U رابط استاندارد
link chain U زنجیر رابط
link belt U تسمه رابط
internuncial neuron U نورون رابط
fuse wire U رابط فیوز
lead in wire U سیم رابط
liaison officer U افسر رابط
serial interface U رابط سری
interneuron U نورون رابط
link U شاخه رابط
internuncio U رابط پیک
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
switch position U موضع رابط دفاعی
test lead U رابط برق ازمایش
cell connector U رابط پیل باتری
command liaison U افسر رابط فرماندهی
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
battery connector U رابط پیل باتری
triatic stay U بکسل رابط ناو
liaising U رابط نظامی بودن
liaises U رابط نظامی بودن
liaised U رابط نظامی بودن
liaise U رابط نظامی بودن
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
anterior commissure U بافت رابط قدامی
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
air liaison officer U افسر رابط هوایی
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
cross tree U رابط عرضی دکلها
flared fitting U رابط قیفی شکل
intervening variable U متغیر فرضی رابط
dry cell connector U رابط پیل خشک
commissure U بافت عصبی رابط
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
command liaison U شبکه رابط یکان
relay post U پست رابط ستون
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
interface U وصل کردن از طریق رابط
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
cage U جعبه
cases U جعبه
chests U جعبه
hutches U جعبه
boxes U جعبه
box U جعبه
case U جعبه
hot bus bar U جعبه
chest set U جعبه
chest U جعبه
cist U جعبه
cages U جعبه
kits U جعبه
drawer U جعبه
drawers U جعبه
box pass U جعبه رخ ده
air box U جعبه دم
kit U جعبه
incasement U جعبه
hutch U جعبه
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
goal box U جعبه هدف
receivers U جعبه خزانه
receiver U جعبه خزانه
gear box U جعبه دنده
distribution box U جعبه تقسیم
distribution box U جعبه انشعاب
gear case U جعبه دنده
phantom target U جعبه بازاوا
echo box U جعبه بازاوا
drive mechanism U جعبه دنده
splice box U جعبه تقسیم
distributing box U جعبه تقسیم
crates U جعبه بندی
conduit box U جعبه انشعاب
completed case U جعبه پر شده
junction box U جعبه اتصال
colour box U جعبه رنگ
coil box U جعبه پیچک
chain case U جعبه زنجیر
junction box U جعبه تقسیم
crate U جعبه بندی
tool kits U جعبه ابزار
connection box U جعبه اتصال
demolition kit U جعبه تخریب
decision box U جعبه تصمیم
case U صندوق جعبه
crankcase U جعبه کارتر
cotainer U جعبه باطری
cases U صندوق جعبه
tool box U جعبه ابزار
tool boxes U جعبه ابزار
tool kit U جعبه ابزار
discrimination box U جعبه افتراق
sandtable U جعبه شنی
zoom box U جعبه درشتنمایی
repair kit U جعبه تعمیر
Recent search history Forum search
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1plastic safe
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com